در ابتدای این تحلیل باید به این نکته مهم پرداخته شود که علت اهمیت اوکراین برای روسیه چیست و سرگذشت تاریخی مشترک این دو کشور را بررسی کنیم.

 

12 قرن پیش نخستین حکومت روسیه در اوکراین(کیف)  تاسیس شد و کیف به عنوان پایتخت روسیه انتخاب شد. سپس این دو کشور با معاهده ای تحت حاکمیت تزار روس با هم متحد شدند.

 

این وجه اشتراک تاریخی سبب شد که زبان روسی به عنوان زبان دوم مردم اوکراین محسوب شود و بیشترین رواج را پس از زبان اوکراینی در این کشور داشته باشد. حدود یک سوم مردم اوکراین و اغلب مردم مناطق هم مرز با روسیه به زبان روسی صحبت می کنند.

 

در کنار اشتراک زبانی این دو کشور اشتراکات فرهنگی، تاریخی و مذهبی اوکراین با روسیه در مقایسه با سایر کشور های شوروی سابق بیشتر است و همین سبب شده است که ولادیمر پوتین رویای پیوستن اوکراین به خاک روسیه را در سر بپروراند و وجود دیوار بین دو کشور را غم انگیز بداند و از اشتراکات معنوی و تاریخی بین دو کشور سخن بگوید.

پوتین در یادداشتی اظهار کرد: « حاکمیت واقعی اوکراین تنها در مشارکت با روسیه امکان پذیر خواهد بود و چندین برابر موفق تر و قوی تر خواهیم بود چرا که ما یک ملت هستیم.»

 

اما اولین اختلافات دو کشور روسیه و اوکراین با وجود اشتراکات فرهنگی، زبانی، تاریخی، و مذهبی از چه زمان آغازشد؟

 

در جریان جنگ جهانی دوم کشور اوکراین در اشغال آلمان بود و به دلیل ستمگری هایی که مردم اکراین از رژیم کمونیستی ژورف استالین متحمل شدند به نیرو های آلمانی به عنوان نجات بخش نگاه می کردند و حتی خواهان این بودند که در کنار ارتش آلمان با ارتش سرخ بجنگند.

اما فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اولین گام در جدایی این دو کشور محسوب شد به گونه ای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یکی از 14 جمهوری که کنترل آن از دست روسیه خارج شد اکراین بود که گویا به دلیل اینکه اکراین سومین تجهیزات بزگ اتمی جهان را در آن زمان در اختیار داشت جدا شدنش برای روسیه گران تمام شد.

اوکراین چهار ماه پیش از انحلال اتحاد جماهیر شوروی در اوت 1991 استقلال خود را از روسیه اعلام کرد.

پس از استقلال اوکراین هم روسیه و هم آمریکا که در صدد خلع سلاح کامل اکراین بودند طی توافقی فی مابین روسیه موفق به تصاحب تمام تجهیزات اتمی اوکراین شد و در مقابل تضمین کرد که به کیف حمله نخواهد کرد.

 

 

اما در سال 2014 و با فروپاشی دولت دست نشانده روسیه در اوکراین تمام معادلات به هم خورد و این توافق عملا شکست خورد و نیروهای روس به بهانه حمایت از اتباع روس در شبه جزیره کریمه این منطقه را اشغال کردند.

 

 

اما عامل دیگر اختلاف بین روسیه و اوکراین مسئله ناتو هست که با گسترش آن به جمهوری‌های شوروی سابق از جمله لیتوانی، استونی و لتونی روسیه خطر ناتو را بیشتر از پیش در نزدیکی مرزهای خود احساس می کند. این سبب شد کرملین از ناتو ضمانت بخواهد که عضویت اکراین و گرجستان را نپذیرد چرا که عضویت هر یک از این کشورها حضور نظامی_امنیتی غرب را در نزدیکی مرزهای روسیه تقویت می کند.

 

از سال 2008 اوکراین در تلاش است که به عضویت ناتو در بیاید و به همین منظور مانورهای نظامی مشترک با ناتو را آغاز کرده و در صدد افزایش تجهیزات نظامی خود است. هر چند تلاش های اکراین برای پیوستن به ناتو خصوصا بعد از بحران 2014 اکراین و تصرف شبه جزیره کریمه عاملی برای مشروعیت بخشی به این اقدامات اکراین است ولی پوتین این اقدامات را مقدمه ای برای عضویت اکراین در ناتو می داند در حال حاضر هم اکراین به عنوان عضو غیر رسمی ناتو هست و عضویت دائم این کشور در این پیمان در واقع یک نوع بازدارندگی در برابر روسیه می باشد چرا که اصلی ترین بخش پیمان ناتو اصل پنج این پیمان هست که اگر یک کشور عضو مورد تهاجم یا حمله قرار بگیرد، همه کشورهای عضو ناتو به طور جمعی برای دفاع از آن کشور بسیج می شوند.

 

 

تحلیلی که می شود اینجا مطرح کرد این است که عضویت دائم اکراین در ناتو با توجه به تهدیدی که از جانب روسیه برای این کشور وجود دارد دور از انتظار نیست و  با عضویت دائم اکراین در این پیمان و حمله روسیه به اکراین، روسیه با تمام اعضای این پیمان باید وارد جنگ شود. به نظر می رسد پوتین رئیس جمهور روسیه در صدد است تا قبل از عضویت دائم اکراین در پیمان ناتو منطقه دنباس که یک منطقه غیر رسمی تاریخی، اقتصادی و فرهنگی در شرق اکراین است و از دو استان دونتسک در بخش شمالی و استان لوگانسک در بخش جنوبی تشکیل شده است و در جریان بحران 2014 اکراین این دو استان همزمان با شبه جزیره کریمه خواهان خودمختاری و همپرسی برای پیوستن به خاک روسیه بودند، به خاک خود ضمیمه کند.

 

 

تحلیلگر: زینب امیدی قلعه محمدی کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل

انتهای پیام/